سینما تبریز

سانس ویژه کودک و نوجوان

هر چهارشنبه در سینما ۲۹ بهمن تبریز
صفحه اصلی نقد فیلم مصاحبه بیوگرافی هنرمندان استان
سینما تبریز
نگار
کارگردان رامبد جوان
مشاهده اطلاعات فیلم
سینما تبریز
نهنگ عنبر ۲: سلکشن رویا
رضا عطاران ، مهناز افشار، ویشکا آسایش، حسام نواب صفوى، امیرحسین آرمان، سیروس گرجستانى،
مشاهده اطلاعات فیلم
سینما تبریز
رگ خواب
لیلا حاتمی، کورش تهامی، الهام کردا، لیلا موسوی، خسرو بامداد، اصغر پیران،بهزاد رحیم خانی، غزاله جزایری، بامداد نعمت الله، شکوفه هاشمیان، نوشین تبریزی...
مشاهده اطلاعات فیلم
سینما تبریز
ساعت 5 عصر
کارگردان مهران مدیری
مشاهده اطلاعات فیلم
سینما تبریز
تابستان داغ
کارگردان ابراهیم ایرج زاد
مشاهده اطلاعات فیلم
سینما تبریز
من و شارمین
کارگردان بیژن شیرمرز
مشاهده اطلاعات فیلم

باشگاه مشتریان سینما تبریز

کمپین هواداری
ناحیه کاربری ورود
باشگاه مشتریان سینما تبریز


یادداشت مخاطب فیلم ساعت 5 عصر

فیلم سینمایی ساعت ۵ عصر به نویسندگی و کارگردانی مهران مدیری و با بازی سیامک انصاری؛ نگین معتضد؛ آزاده صمدی و مهران مدیری فیلمی اجتماعی سیاسی با تم کمدی و طنز است این فیلم داستان روزمرگی ها و مسایل و مشکلات و روحیات و خلقیات انسان امروزی و البته در قالب فرهنگ و تمدنی بنام ایران است مهمترین نکته و پیامی که میتوان از این فیلم برداشت کرد به تصویر کشیدن پیامدهای آنارشی یا همان هرج و مرج ناشی از سواستفاده قدرت از سوی مسولین است. شخصیت اصلی فیلم وکیل میانسالی بنام مهرداد پرهام است که محوریت و پیامهای فیلم بر اساس زندگی او روایت و به تصویر کشیده میشود ماجرا از یک صبح پاییزی آغاز میشود؛آغازی که با بیدار شدن مهرداد از خواب و با صدای زنگ گوشی اتفاق میفتد تماس گیرنده نامزد اوست که در پاریس در حال تحصیل است مهرداد با نوازشهای کلامی او به ظاهر صبحی آرام و دل انگیز را همراه با موسیقی کلاسیک آغاز میکند تا اینکه صدای زنگی دیگر این بار تلفن منزل خبر از آغاز روزی پر از تنش همراه با دلهره و اضطراب را به دنبال دارد مدیر بانکی که مهرداد از آنجا وام خرید منزل دریافت کرده به او اطلاع میدهد که علی رغم تصور و محاسبات مهرداد زمان سررسید وام او همین امروز است و او تا ساعت پنج عصر فرصت دارد تا با مراجعه به بانک مشکل پرداخت اقساط خود را حل کند. به دنبال قطع گوشی از طرف مدیر بانک صدای سر رفتن شیری که مهرداد قصد گرم کردن و خوردن آنرا داشت خبر و نشانه ای دیگر از پیش رو بودن روزی پر از تنش است که تبدیل به سکانسی مرسوم در این ژانر از سینما شده اینجاست که صدای همهمه و درگیری لفظی و حتی فیزیکی عده ای در بیرون به گوش میرسد و به دنبال آن تماسی دیگر از طرف نامزد مهرداد و پرسشهای مکرر و غیرعادی او از اوضاع خانه و منبع صداهای به گوش رسیده بیننده را از وجود نامزدی مبتلا به اختلال پارانویا یا شکاک مطلع میکند نامزدی که در طول فیلم با تماسهای بی موقع و لجوجانه خود بیشتر خود را به مخاطب معرفی میکند بعداز این دو تماس نه چندان خوشایند مهرداد بعداز دوش آب گرمی که با قطعی آب همراه است با مشقت تمام روز خود را آغاز میکند که با صدای زنگ در و مدیر ساختمان مواجه میشود لازم به توضیح است که آقای مدیری از صدای زنگ تلفن و درب منزل به صورتی هوشمندانه به عنوان منابع اطلاعاتی شخصیت اصلی این فیلم بهره برده صدایی که برای مخاطب زنگ خطر و هشدار محسوب میشود.

همانطور که گفته شد مهرداد با مدیر ساختمان در آستانه در مواجه میشود و اینجاست که بیننده متوجه میشود که شخصیت اصلی فیلم در یک مجتمع آپارتمانی مجلل در بالای شهر زندگی میکند. مدیر ساختمان خبر از درگیری اهالی ساختمان میدهد و وقتی مهرداد علت را جویا میشود مدیر پارک شدن اتومبیل یکی از اهالی جلوی در ورودی را علت این دعوا عنوان میکند و وقتی علت این کار را جویا میشود در کمال ناباوری و شگفتی متوجه میشود که مدیر ساختمان به علت عدم پرداخت شارژ ساختمان از طرف برخی از اهالی آب ساختمان را قطع کرده و درست در اینجاست که این مجتمع نمادی از یک کشور و جامعه محسوب شده و مدیر آن هم نماد زمامدار آن است که از قدرت خود سواستفاده کرده تنها برای تحت فشار قرار دادن عده کمی از شهروندان این جامعه نمادین زیرا همانطور که در فیلم مشاهده میشود اکثر اهالی ساختمان عنوان میکنند که شارژ خود را پرداخت کرده و مستحق این برخورد قهرآمیز از طرف مدیر ساختمان نیستند. همین صحنه و رویداد نشانه ایست از وضع قوانین ناکارآمد و عدم اعمال درست و قاطع این قوانین در سطح جامعه زیرا اگر قوانین کارآمدی در ساختمان وضع میشد بر اثر عدم پرداخت شارژ از سوی چند نفر آب کل ساختمان قطع نمیشد همینطور این سکانس بیانگر آثار و پیامدهای سهل انگاری و بی تفاوتی افراد نسبت به نقض قوانین و حقوق شهروندی از سوی عده ای قانون شکن است که با این جمله از سوی افراد توجیه میشود که: به من چه؟ بهتره سرم به زندگی خودم باشه"" این فیلم از ابعاد و زوایای مختلف قابل بررسی است درست همانطور که در طول فیلم نشان داده میشود مانند سکانسهای مربوط به بیمارستان مترو و بهشت زهرا که تصویرگر بی تفاوتی و بی رحمی افراد نسبت به همنوع خود است که ناشی از روزمرگی و مشکلات و مسایل ناشی از زندگی شهر نشینی در پایتختی مثل تهران است و مصداق این مثل قدیمی است که میگوید:کلاه خودتو سفت بچسب تا باد نبره"" غافل از اینکه اجتماع انسانی از همان آغاز شکل گیری تا به امروز و در همه زمانها و همه فرهنگها دقیقا مانند دومینو است که ضربه ای کوچک به هر یک از اجزای این دومینو با سرنگونی بخش یا تمامی آن همراه خواهد بود لازم به یادآوری است که همین مسایل و مشکلات باعث ایجاد عنصری مخرب بنام بی اعتمادی هم شده که مادر تمام این مصائب است که نتایج و آثار تلخ آن گریبانگیر شخصیت اصلی فیلم میشود شخصیتی که در عصر و جامعه ترسیم شده در این فیلم نشانه و نماد انسانی آ

رمانی یا آرمان انسان است انسانی که نتوانست در قبال مشکلات همنوع خود ینی پیرزن تنها و بی پناه فیلم بی تفاوت باشد و مصائب و مشکلات بعدی او در راه رسیدن به بانک حاصل همین بی تفاوت نبودن و احساس مسولیت کردن در قبال اوست. در کل کارگردان این فیلم یعنی آقای مدیری به سبک همیشگی خود که در سایر کارهای ایشان مشهود است سعی کرده در زمان محدودی که مدیوم سینما ایجاد میکند به نقد حوضه ها و زوایای مختلفی از جامعه بپردازد که این گستردگی از خانواده آغاز شده و تا بالاترین سطوح جامعه ادامه دارد یعنی از حضور نیافتن فرزندان پیرزن در مراسم تدفین پدرشان در بهشت زهرا و هجوم آوردن مردم برای مراسم تدفین یک بازیگر در همان مکان و از برخورد مردم و مسولین بیمارستان با یکدیگر تا همان مردم در مترو و از تحصن و اعتراض کارگران به تعطیلی کارخانه محل کارشان و حضور شخصیت اصلی فیلم به صورت اتفاقی و ناخواسته در بین این اعتراضات که الهام گرفته شده از فیلم سینمایی عصر جدید ساخته چارلی جاپلین است و دامنگیر شدن آثار این اعتراضات برای او.
در ضمن فیلم اشاره ای هم به قوانین عجیب مورفی داشت قوانینی که از آغاز وقایع رخ داده در فیلم همرا و مانع شخصیت اصلی در راه رسیدن به بانک بود و در آخر اینکه پیام اصلی و یا حداقل یکی از پیامهای اصلی فیلم این بود که انسان باشیم هر چند که انسان بودن سخت است و نسبت به همنوع خود و جامعه خود بی تفاوت نباشیم زیرا که انسان بودن با تمام مشقات و رنجهایی که تحمیل میکند ماحصل شیرینی دارد ماحصلی که در سه سکانس نسیب مهرداد شد اول حضور پرستاری مهربان و وظیفه شناس که انگیزه ای برای ادامه روند انسان ماندن مهرداد شد و دوم بازجویی که تمام اظهارات او را باور کرد و سوم مسول بانکی که به او اطمینان داد مشکلش روز بعد حل خواهد شد و جای نگرانی نیست.
در کل ساعت پنج عصر میتواند فیلم قابل قبول و قابل تحسینی باشد هرچند میتوانست قویتر و رساتر و دقیقتر به طرح مسایل بپردازد موقعیتهای کمیک فیلم هم به مدد نامهای بزرگی چون مهران مدیری و سیامک انصاری قابل قبول بود و خبر از ظهور کارگردانی توانمند در قالب سینما را میدهد کارگردانی که در مدیوم تلوزیون بعداز حدود سه دهه تلاش به یک برند تبدیل شده.

طاهر خدایی

دیدگاه‌ها

شماهم دیدگاه خود را بنویسید. بعد از تایید سينما تبريز منتشر می‌شود.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

آخرین دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است